English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mixer U مخلوط کن
mixer U ترکیب کننده
mixer U اشکارساز
mixer U مخلوط کننده
mixer U همزن
mixer U نوعی خط دفاعی
mixer U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixer U همزن امیزنده
mixer U امیزنده
mixer U نخستین
powder mixer U گرد مخلوط کن
frequency mixer U مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
tilting mixer U نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
truck mixer U بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
cartridge mixer U اجزایشیرآب
disc mixer U نمایشاجزا
hand mixer U مخلوطکندستی
table mixer U توپتنیسرویمیز
cement mixer U ماشینمخلوطکنندهسیمان
food mixer U ماشینهمزنبرقی
audio mixer U میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
hot mixer U مخلوط کننده
pencil mixer U ترکیب کننده مدادی
color mixer U رنگ امیز
concrete mixer U ماشین بتن ساز
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
non tilting mixer U بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
mixer tube U لامپ مخلوط کننده
jet mixer U مخلوط کننده با فشار اب
To be a good mixer. U با مردم خوب جوشیدن ( معاشرت کردن )
concrete mixer U بتونیر
concrete mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
cement mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
transit-truck mixer U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
rotary drum mixer U مخلوط کننده طبلکی
transit-truck mixer U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
rotary drum mixer U میکسراستوانهای بتن
bath and shower mixer U اختلاطدوشووان
ball-type mixer tap U اجزاشیرآب
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
third stage U مرحلهسوم
second stage U مرحلهدوم
to go on the stage U بازیگرشدن
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
to go on the stage U اکترشدن
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
first stage U مرحلهاول
stage U اسکان دادن
stage U مرحله
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage U صحنه نمایش
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه
stage U منزل
stage U پایه وهله
stage U اشکوب
stage U مقام
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U چوب بست
stage U سکو
stage U درجه مرحله
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U نیمکت اویزان
stage U طبقه
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage curtain U پردهنمایش
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage door U در عقب صحنه
stage doors U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage clip U سطحنمایش
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
landing stage U حملباقایق
speed stage U سطح سرعت
speed stage U مرحله سرعت
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage manage U اداره کردن
stage managers U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
stage-managing U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
mechanical stage U پایهمکانیکی
turbine stage U طبقه توربین
flood stage U تراز بحرانی طغیان
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
multi stage U چند طبقه
converter stage U طبقه مبدل
killer stage U صافی رنگ
oedipal stage U مرحله ادیپی
oral stage U مرحله دهانی
output stage U مرحله خروجی
buffer stage U مرحله میانگیر
phallic stage U مرحله التی
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
main stage U عرشه اصلی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
initial stage U طبقه نخستین
input stage U طبقه ورودی
input stage U طبقه اولیه
energy stage U لایه انرژی
differential stage U مرحله تفاضلی
larval stage U مرحله کرمی
macro stage U مرحله کلان
main stage U طبقه اصلی
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
stage manager U مدیر نمایش
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage direction U کاگردانی
stage director U مدیر نمایش
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تعویض سن
termination stage U مرحله پایانی
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
stage fright U صحنه هراسی
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage direction U مدیریت
single stage U یک طبقه
single stage U یک طبقهای
stage coach U دلیجان
stage craft U فن درست کردن نمایش
anal stage U مرحله مقعدی
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
power output stage U طبقه خروجی
high pressure stage U طبقه فشار قوی
push pull stage U طبقه پوش- پول
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
low power stage U طبقه کم قدرت
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
multi stage production U تولید چند مرحلهای
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com